تفاوت
اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز می کند
این دیدگاه است که تفاوت را خلق می کند…

اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز می کند
این دیدگاه است که تفاوت را خلق می کند…
زندگی مثل شطرنج می مونه، اگه بازی نکنی میگن بلد نیستی، اگه بد بازی کنی می بازی، امّا اگه خوب بازی کنی همه می خوان شکستت بدن!
همه درصف ایستاده بودند و به نوبت آرزوهایشان را می گفتند...
بعضی ها آرزوهای خیلی بزرگی داشتند و بعضی ها هم آرزوهای بسیار کوچک و پست !
نوبت به او رسید ، از او پرسیدند: چه آرزویی داری؟
گفت : می خواهم همیشه به دیگران یاد بدهم ، بی آنکه مدعی دانستن و دانایی باشم.
پذیرفته شد! گفتند : چشمانت را ببند و چشمانش را بست...
وقتی چشمانش را باز کرد، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است !
با خود اندیشید: حتما اشتباهی رخ داده، من که این را نخواسته بودم ؟!!
سالها گذشت... روزی داغی اره را بر روی کمر خود حس کرد !
بازاندیشید : عمر به پایان رسید و من بهره خویش را از زندگی نگرفتم ...!
با فریادی غمبار سقوط کرد...
نفهمید چه مدت خواب بود یا بیهوش!
با صدایی غریب؛ که از روی تنش بلند می شد؛ به هوش آمد !
تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود ...
استاد اگر شما خدا را به من نشان دهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدارا نبینم او را عبادت نمی کنم.
استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت ونگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی
دید!!!!!!!!!!!!!!!!!